آیا تا به حال برایتان پیش آمده که حس و حال انجام هیچ کاری را نداشته باشید و ساعتها در گوشهای بنشینید و به نقطهای خیره شوید؟ این در شرایطی است که شما کارهای زیادی برای انجام دادن دارید، اما انگار هیچ انگیزهای وجود ندارد.
در همین حال، یک ندای ضعیف درونی، شما را راحت نمیگذارد و سعی دارد مجابتان کند تا بلند شده و کاری انجام دهید. خیلی از شما این صدا را میشناسید و شاید از آن با تعبیر عذاب وجدان یاد کنید. به هر حال این صدا بیرحمانه تکرار میشود، اما شما بی حس و حالتر از آن هستید که بتوانید حرکتی بکنید. جای شکرش باقی است که این صدا وجود دارد، وگرنه شاید هیچوقت به سراغ خواندن این متن نمیآمدید و هیچوقت نمیپرسیدید که چطور میتوانید خود را از این بیحالی و رخوت خلاص کنید؟!
شاید هم کمی نگران شده باشید، چون از این وضع متعجب و خسته هستید. شما دوست دارید که با انگیزه و مولد باشید. دوست دارید انرژی لازم برای کار کردن روی اهداف و برنامههای خود را داشته باشید، اما نمیدانید که چطور باید آن شور و جاهطلبی سابق را در خود جمع کنید. اگر این اوضاع باقی بماند، وضعیت روحی شما بدتر از قبل میشود، بنابراین دست روی دست گذاشتن کافی است و باید کاری کرد.
در این مقاله سعی داریم مقولهای به نام بیانگیزگی را بهتر بشناسیم تا بدانیم که در مواجهه با آن چه کارهایی باید انجام دهیم. بیایید ابتدا دلایل احتمالی این موضوع را بررسی کنیم.
چرا انگیزه ندارم؟
پیش از هر چیز باید بدانید که بیانگیزه بودن حالتی است که ممکن است هر فردی در طول زندگی خود، آن را تجربه کند، پس بیهوده خودتان را سرزنش نکنید و به خود برچسب تنبلی نزنید. این احساس، همیشگی نیست و گامهای موثری وجود دارند که در صورت بکارگیری درست آنها میتوانید به سلامت از این چالش عبور کنید.
مثل همیشه، اولین قدم، شناخت درست موضوع مورد بحث و دلایل آن است. اگر بتوانید ریشههای بیانگیزگی خود را پیدا کنید، یک قدم بزرگ به سمت حل مساله برداشتهاید. در اینجا چند دلیل محتمل را ذکر میکنیم:
ترس از شروع
برای اکثر مردم، انگیزهی پایین با اهمالکاری ارتباط دارد. شروع کردن برای ما دشوار است و آنقدر کارها را به تعویق میاندازیم که بالاخره تحت فشار زمان، مجبور به اقدام میشویم.
فقدان مهارت یا دانش
اگر احساس کنید که مهارتها یا اطلاعات لازم برای تکمیل یک پروژه یا هدف را ندارید، احتمالاً تمایل خود را برای کار روی آن از دست خواهید داد.
فشار
شما احساس میکنید زیر بار فشار مسئولیتها و تعهداتی که بر عهده دارید، در حال خرد شدن هستید!
کسالت یا نارضایتی
شما نسبت به کار یا هدف زندگی خود، کاملا بیعلاقه و ناراضی هستید. اهدافی که پیش رو دارید، هیچ شادی یا لذتی را برای شما به ارمغان نمیآورند.
فقدان معنا
شما احساس میکنید که کار یا زندگی شما هیچ معنایی ندارد و دلیلی برای تحقق بخشیدن به آن نیست. شما زندگی و کار خود را سطحی و خالی از هر شور و شوقی میبینید.
عزتنفس یا اعتمادبهنفس پایین
شما احساس خوبی نسبت به خودتان یا تواناییهای خود ندارید و میترسید که نتیجهی تمام اقدامات شما چیزی جز احساس خجالت، محرومیت و گناه نباشد.
افسردگی و بیانگیزگی
این دو غالباً دست به دست هم میدهند. اگر اولی را داشته باشید، بیانگیزگی هم در ادامه به سراغتان خواهد آمد. اگر از نظر بالینی افسرده هستید، این بیماری روانی، انرژی جسمی و روحی شما را از بین میبرد و احساس انگیزه داشتن را تقریباً غیرممکن میکند.
بیماری
اگر شما از یک بیماری جسمی رنج میبرید و یا به تازگی آن را پشت سر گذاشتهاید، انرژی شما کم است و احتمالا قدرت سابق و معمول خود را ندارید.
احتمالا دلایلی که ذکر کردیم برای خیلی از شما آشنا است و میتوانید به وضوح ببینید که چرا هیچ تمایلی برای انجام هیچ کاری ندارید. با این حال، اگر هنوز هم ریشهی مشکل خود را پیدا نکردهاید، شاید لازم باشد نگاه موشکافانهتری به خود و زندگیتان داشته باشید و در زوایای پنهانتری به دنبال ریشهی مشکلات خود بگردید. خبر خوب این است که میتوانید برای یافتن انگیزه اقدام کنید.
۱۰ اقدام موثر برای بیدار کردن انگیزه
متناسب با شرایط خود، اقدامات زیر را به کار بندید تا خود را از حالت رخوت و افسردگی بیرون آورده و نشاط و انگیزهی دوباره پیدا کنید.
۱. افسردگی یا بیماری جسمی خود را درمان کنید
اگر علایم افسردگی را میشناسید و چندین هفته است که آنها را مشاهده میکنید، وقت آن است که به پزشک مراجعه کنید. در صورت افسردگی، احتمالا نبرد سختی پیش رو دارید تا انرژی و توان از دست رفتهی خود را بازگردانید. درمان مورد نیاز خود را که ممکن است ترکیبی از مدیتیشن و گفتاردرمانی باشد، دریافت کنید تا شور و حال شما برای مشارکت در زندگی بازگردد.
در این میان، سعی کنید با وجود احساس بد، اهداف کوچک قابل کنترل را انجام دهید. حتی اگر منتظر نتایج بزرگ هستید، این دستاوردهای کوچک را دست کم نگیرید. با رسیدن به همین اهداف کوچک میتوانید احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید و عزت نفس خود را بهبود ببخشید.
اگر مبتلا به سرماخوردگی، آنفولانزا یا سایر بیماریها هستید ، با خودتان صبور باشید. در دوران بیماری خود را زیاد تحتفشار قرار ندهید و از خود کار نکشید. مراقبت از خود را تمرین کنید و اجازه دهید بیماری، دوران خودش را طی کند. به این ترتیب به احتمال زیاد، با بهبود حالتان، انگیزهی شما هم باز خواهد گشت.
۲. بفهمید که چه چیزی به شما استرس میدهد و در مورد آن کاری انجام دهید
اگر استرس علت کم بودن انرژی شما و عدم تمایل به انجام هر کاری است، منبع استرس را پیدا و بررسی کنید.
آیا وظایفی که بر عهده گرفتهاید، بیش از توان شما است؟ آیا درگیر پیشآمد سخت و طاقتفرسایی هستید؟ آیا خود را با اضافهبار اطلاعات غرق کردهاید؟
در مورد عوامل استرسزا با خود صادق باشید و حتی اگر ناراحتکننده هم نیستند، سعی کنید آنها را فعلا از زندگی خود حذف کنید. این رویدادها و تعهدات استرسزا میتواند شما را به سرعت درگیر کند، بنابراین باید مراقب برخورد با آنها باشید تا دچار اضطراب یا افسردگی نشوید.
۳. خودتان را مجبور کنید تا اولین قدم را بردارید
تعلل، قاتل انگیزه است. بیشتر کارهایی که دوست نداریم انجام دهیم و حتی برخی از کارهایی که از آنها لذت میبریم، دشوارتر و دلهرهآورتر از آنچه که هستند، به نظر میرسند، اما وقتی اولین قدم را برمیدارید، ترسها و تردیدها کنار میروند و خواهید دید که کار مورد نظر شما، آنقدرها هم که فکر میکردهاید، غیرقابل کنترل نیست!
کوچکترین اقدام برای هر کاری که به تعویق میاندازید را تعیین کنید، سپس فقط همان یک کار را انجام دهید. خواهید دید که طی کردن مراحل بعدی، به مراتب آسانتر خواهد شد.
۴. مهارتهای خود را تقویت کنید
اگر از عهدهی کاری برنمیآیید، سخت است که دست و پنجه نرم کردن با آن، هیجانزده شوید، بنابراین یک سوال مهم این است که از نظر مهارتها یا تحصیلات، چه چیزی شما را مشتاق میکند و ممکن است شما را به اهداف خود علاقهمند کند؟
به یاد داشته باشید که انگیزه، خود به خود به سراغ شما نمیآید، بلکه این شما هستید که باید فعالانه وارد عمل شوید؛ مثلا برای تقویت مهارتهای خود، یک دورهی آنلاین بگذرانید. یک مربی پیدا کنید تا شما را راهنمایی کند. در صورت نیاز دوباره به مدرسه بازگردید.
هرچه بیشتر متخصص شوید، کار یا هدف شما جالبتر و هیجانانگیزتر خواهد بود. همچنین نسبت به تواناییهای خود اطمینان بیشتری خواهید داشت که باعث افزایش ابتکار عمل شما میشود.
۵. دنبال هدف یا علاقهی خود باشید
اگر از زندگی خود خسته و ناراضی هستید، احساس انگیزه داشتن هم برای شما دشوار است. بیزاری از کار یا فکر کردن به اینکه زندگی بیمعنی است، میتواند روح را خرد کند و منجر به بیتفاوتی شود. ماموریت خود را برای یافتن چیزی که برای شما هدفمند است، پیدا کنید و مدتی، زمان و انرژی خود را بر آن متمرکز کنید. این احساس که شما به نوعی تغییر ایجاد کردهاید، میتواند بسیار انگیزهبخش باشد.
بهتر است این حس هدفمندی را با علاقه یا هدفی که مشتاق آن هستید، پیوند دهید. داشتن عشق و شور، مانند ریختن بنزین روی شعلههای انگیزه است. در این صورت شما احساس بچهای را خواهید داشت که هر روز صبح با ذوق سوار شدن دوچرخهی جدید خود از خواب بیدار میشود.
شورت لینک: https://b2n.ir/p95449
:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0